دیروز با خانوم دکتر ( دوست عزیزم آتنا ) رفته بودیم بیرون . یه چیزی رو از یه آقای مهربون که یه لباس خاصی تنش بود پرسیدیم . فکر کنم مربوط به سیستم اتوبوسهای BRT بود . آتنا اومد تشکر کنه اشتباهی شروع کرد انگلیسی تشکر کردن . یکدفعه خودش جا خورد و سریع حرفش رو قطع کرد و مثل یه دختر ایرونی سپاسگزاری کرد ( همون کلیشه ی همیشگی ) و بعدش کلی سوژه بود و داشتیم به این موضوع میخندیدیم . این داستان از صبح تا شب ادامه داشت و ما مدام این سوتی رو تکرار میکردیم . هرکس ما رو میدید حتما و ۱۰۰% با خودش میگفت اینا چه کلاسی میذارن !!! ۴ کلاس سواد دارن همش خودنمایی میکنن .
این طرز فکر شاید به گونهای درست باشه اما مگه چه اشکالی داره ؟
این موضوع وسیلهای برای خندیدن ما شده بود اما چه اشکالی داره خیلی جدی بهش فکر کنیم ؟ اگه انگلیسی زبان بینالمللی هست و همه باید یادش بگیرن ، خوب یکسری اینجوری پیش قدم شن و بذارن گوش مردم با این صحبتها و این زبان آشنا شه تا حتی افراد مسن و حتی افرادی که نیازی به دونستنش ندران هم شنیداری یاد بگیرن ، اگر هم کسی نخواست یاد بگیره لااقل تمرینی میشه واسه افرادی که دوست دارن تو محیط این چیز هایی که یاد گرفتن رو به کار ببرن . نمیدونم میدونین یا نه اما فارسی زبانها به راحتی میتونن زبانهای دیگه رو با لهجههای واقعی و درست صحبت کنن . پس اگه چیزی از زبان میدونین حتما ازش استفاده کنین و در صندوقچه ی مغز بایگانیش نکنین .
با اینکه ما همیشه عادت داریم یک مورد رو زیاد و بدون کیفیت داشته باشیم ؛ مثل تولیدات کارخونهها ( داریم میشیم مثل چین )، مثل ساختمونها و آپارتمانها ( اصلا مقاوم نیستن و سریع میخوان به سوددهی برسونن )، مثل ماشینها ( فراوون در خیابون با کاپوتهای بالا )، مثل لباسها و سایر وسایل کاربردی ( بدون جنس و دوخت نامناسب ) اما اشکال نداره . همون یکذره رو هم به کار بگیرین تا لااقل یادتون نره ، لااقل یه چیز جدید برای ارائه داشته باشین ، لااقل یه تنوع واسه خودتون باشه ... حالا متاسفانه این مورد حقیقت داره و همه زبان رو میدونن اما در حد چند درجه بالای صفر !!! شنیدین میگن فلانی از پایه ضعیفه ؟ راجع به این زبان ۱۰۰% صدق میکنه . به بچهها در کنار زبان شیرین و سلیس فارسی ، زبانهای دیگه رو هم آموزش بدیم . نه فقط انگلیسی ، هر زبانی !
گفتن این نکته اینجا خالی از لطف نیست : دانش اموزای اول دبستان یه معلمی در امتحانات پایان ترم ناکام موندن و هیچکس نمره ی قبولی نیاورد . از معلمش پرسیدن چرا این بچهها این نمرات رو آوردن ؟ گفت تقصیر من نیست ، اینا از پایه ضعیفن !!!! ( با احترام تمام برای معلمین زحمتکش )
منظورم از گفتن این بخش این بود که بگم فقط آموزش مهم نیست ، باید درست هم آموزش داد و آموزش بد یکی از مسائلی بود که چندین سال پیش به من ضربه ی بزرگی زد ...
این زبان بهانهای شد تا بگم چرا بعضی از ما زود خسته میشیم و دست از آموزش دادن و آموزش دیدن میکشیم ؟ چرا خودمون رو محدود به موجودات ( اجسام و اقلام موجود ) میکنیم ؟ شاید دست انسان نهایتا بتونه ۲ کار رو همزمان در یک مکان انجام بده اما مغز میتونه همزمان چند جا باشه و به همه چی فکر کنه . باید تا میتونیم یاد بگیریم و عطش سیراب ناپذیری براش داشته باشیم . هیچ خجالتی هم در این راه نکشیم ، اگه دوست داریم تو خیابون انگلیسی صحبت کنیم خوب انجامش بدیم ،اگه یه خانوم دوست داره کامیون برونه خوب برونه ، اگه دوست داره مکانیکی یاد بگیره خوب بگیره ، اگه یه آقا دوست داره آشپزی یاد بگیره خوب بگیره ، اگه یه دختر میخواد به یه پسر پیشنهاد دوستی بده خوب حتما اینکارو بکنه ، چرا که نه ؟؟؟ اگه ... اگه ... اگه ...
اگه میخواین آزاد زندگی بکنین خوب چرا نشستین ؟ آزاد زندگی کنین و به کلیشهها توجهی نداشته باشین ( در چهار چوب قانون ) ...
دونستن هرچیز شاید سودی نداشته باشه اما ضرری هم برای فرد نداره . سعی کنین از هرچیز سر در بیارین . روی چند مورد تمرکز داشته باشین و به خوبی و با تمام جزئیات بلد باشینش ، بقیه رو هم در حد نیاز !!
در اعماق وجودتون بگردین ، به جنسیت توجه نکنین ، ببینین چی میخواین ؟ در این جست و جو مطمئنا با موارد جالبی برخورد میکنین ...
سلام وبلاگت واقعا مثل همیشه خوب و خوشگل بود. به من هم سر بزن. راستی اگه تو دوستات کسی بود برای وبلاگ نویسی بهم بگو. اخه میخوام نویسندگان وبلاگمونو زیاد کنیم و اکثر بچه های وبلاگ نویس رو جمع کنیم 1 جا مثلا 40 نفر بشیم وبلاگ نویسی کنیم.به نظر من که خیلی خوب میشه.بازم اگه کسی بود بهم بگو ممنون.
قشنگ و خوب می نویسی، مطمئنم در اینده ای نزدیک وبلاگت از اون دسته وبلاگای خوب و سبک دار بشه، منتظر مطالب بعدیت هستم.
خیلی ممنونم .
دارم توصیههات رو اجرا میکنم .
واقعا دارم به همه چیز دقیق تر نگاه میکنم .