چرا ؟

امروز از اون روزایی بود که به در و دیوار گیر می‌‌دادم . یاد آرزوها و آرمان هام افتادم ، خیلی‌ . چرا بعضیا باید آمریکا و کانادا و خیلی‌ جاهای دیگه متولد شن و همه جا جاشون باشه اما یکی‌ مثل من واسه رفتن باید به هر دری بزنه که تازه همه رو سه قفله کرده باشن ؟؟ تا وقتی‌ دانشجوهای خارجی‌ هستن که بورس بگیرن ، با اون اطلاعات و استادایی که داشتن و امکاناتی که در اختیارشون بوده معلومه به منه دانشگاه آزادی دور نمیدن مگر اینکه میلیونی پول خرج کنم ، که تازه بعدش بگن خوب به سلامت و خوش اومدی بعد بیان منو راهی کشورم کنن ...‌ای کاش آدما حق انتخاب داشتن . اونجور که دوست داشتن زندگی‌ می‌‌کردن . من آدم بی‌ برنامه‌ای نیستم . تا جایی که بتونم سعی‌ می‌کنم برم و به خواسته هام برسم ، اگر هم نشد اینجا خوب زندگی‌ می‌کنم اما طبیعتا اینجا زندگی‌ کردن هدف من نیست و راضی‌ نخواهم بود . امیدوارم به اونی‌ که می‌خوام برسم وگرنه ...

نه بابا خودکشی‌ نمی‌‌کنم ، فقط دچار پوچی میشم !! 

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر دوشنبه 8 شهریور 1389 ساعت 09:55 ب.ظ

قصه نخور که همه چی درست می شه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد