جملاتی در وصف مردها

1. مردها از صفت ” جوان ” برای زن های زیر 18 سال و مردهای زیر 80 سال استفاده می کنند !!!

2. زن هایی که به دنبال برابری با مردها هستند آرزوی بسیار کوچکی دارند !

3. اگر مردها می توانستند حامله شوند آن وقت سقط جنین ایین مقدسی می شد !

4. پرسش : وقتی شوهرت با عصبانیت از خانه بیرون می رود چه کار می کنی ؟
    پاسخ : در را پشت سرش می بندم !

5. مردها با یک بیماری وراثتی متولد می شوند . روانشناسان در تعریف این بیماری می گویند : ترس از اینکه اگر به زنی وابسته شوی ، مرد مجردی در جای دیگری ممکن است از زندگی بیشتر از تو لذت ببرد !

6. اگر زنی رنگ شاد بپوشد ، رژ لب بزند و کلاه عجیب و غریبی سرش بگذارد ، شوهرش با اکراه او را با خودش به کوچه و خیابان می برد . ولی اگر کلاه کوچکی بر سرش بگذارد و کت و دامن خیاط دوز تن کند ، شوهرش با کمال میل او را بیرون می برد و تمام مدت به زنی که لباس رنگ شاد پوشیده و کلاه عجیب و غریب سرش گذاشته و رژ لب زده است خیره می شود !!!

7. فکر می کنید قبل از اینکه یک مرد اعتراف کند که گم شده است چند راه دیگر را باید بالا و پایین برود ؟!

8. تنها 99 درصد مردها هستند که باعث بدنامی 1 درصد باقی مانده می شوند !

9. او مثل همان خروسی است که خیال می کند خورشید برای این طلوع می کند که صدای قوقولی قوقوی او را بشنود .

10. ما نقاط مشترک زیادی با هم داشتیم ، من عاشق او بودم و او هم عاشق خودش بود !!!

11. اکثر مردها سه گروه را دوست دارند ولی هیچ وقت آنها را درک نمی کنند : افراد مونث ، دخترها و زن ها !!!

12. حرفی نیست که زن ها کودن هستند ، ولی آنها برای این اینطور آفریده شده اند که بتوانند با مردها برابری کنند!!!!!

13. شما خیلی مردهای باهوش را می شناسید که با زنهای کودن ازدواج کرده اند ، ولی هرگز زن باهوشی را پیدا نمی کنید که با مرد کودنی ازدواج کرده باشد !

14. مردها دارای قوه ی بینایی هستند ولی زن ها از بینش برخوردارند .

15. برای اینکه مردی را واقعا بشناسید ببینید که با یک زن ، یک بچه و یک لاستیک پنچر چطور رفتار می کند .

16. هیچ وقت سوار ماشین مردهای ناشناس نشوید و فراموش نکنید که همه ی مردها برای شما ناشناس هستند ...



نکته شانزدهم

زنان فکر می‌‌کنند که کامپیوتر باید مرد باشد زیرا :


۱. برای جلب توجهش باید اول آن را روشن کرد .

۲. با وجود اینکه داده‌های زیادی در ذهن دارد همچنان ساکت است .

۳. قرار بر این است که مساله ی شما را حل کند اما خودش نصف مساله است .

۴. به محض اینکه به یکی‌ وابسته شوید پی‌ می‌‌برید که اگر کمی‌ بیشتر منتظر می‌‌شدید مدل بهتری گیر می‌‌آوردید .


مردان فکر می‌‌کنند که کامپیوتر باید زن باشد زیرا :


۱. هیچکس غیر از خدا منطق درونی‌ آن را درک نمی‌‌کند .

۲. زبان خاصی‌ که کامپیوتر دارد برای هیچکس قابل فهم نیست .

۳. حتی کوچک‌ترین اشتباه شما در حافظه درازمدت ثبت می‌‌شود تا در موقع لزوم یادآوری شود .

۴. به محض وابسته شدن به آن درمی یابید که باید نصف حقوق خود را بابت لوازم جانبی صرف کنید .

نکته پانزدهم

زنان


برای زن ازدواج بیانیه‌ای است که با آن به دنیا اعلام کند که مردی او را " ویژه " یافته و قصد دارد ارتباطی‌ انحصاری با او داشته باشد . این احساس " ویژه "بودن تاثیر بسیار زیادی در فعالیت‌های هورمونی مغز زن دارد تا جایی که شواهد نشان می‌‌دهند که اوج لذت جنسی‌ زن پس از ازدواج ۴ تا ۵ برابر بیشتر است و این رقم در ازدواج‌های تک همسری حتی بیشتر می‌‌شود . زن رابطه‌ای می‌‌خواهد مملو از صداقت و صراحت . او طرفدار تک همسری است و مردی را که بخواهد نقش بازی کند دوست ندارد .

رابطه ی جنسی‌ قیمتی است که زن برای ازدواج می‌‌پردازد .

ازدواج قیمتی است که مرد برای رابطه ی جنسی‌ می‌‌پردازد .


مردان


بسیاری از مردان اعتقاد دارند که شیطنت‌های هرازچندگاه تأثیری در ارتباط زناشویی آن‌ها نخواهد داشت ، چون برای مرد اصلا دشوار نیست که عشق و امور جنسی‌ را در مغز خود از هم جدا کند . اما برای زن عشق و ارتباط جنسی‌ تفکیک ناپذیر است . داشتن ارتباط جنسی‌ با زنی‌ دیگر نهایت خیانت حساب می‌‌شود و دلیل محکمی برای قطع رابطه ی زناشویی است .

ازدواج جنبه‌های خوبی‌ دارد . وفاداری ، گذشت ، بردباری ، خودداری و ویژگی‌‌های ارزشمند دیگری به مرد می‌‌آموزد . مرد اگر قرار بود مجرد بماند هرگز نمی‌‌توانست آن‌ها را تجربه کند .



نکته چهاردهم

زنان


گفتن " دوستت دارم " هرگز مساله‌ای برای زن نبوده است . سازماندهی مغز زن دنیای او را پر از احساس ، عاطفه ، ارتباط و واژه کرده است . زن می‌‌داند زمانی‌ که احساس گرمی‌ کند و زمانی‌ که مورد توجه و تحسین است و دارد وابستگی‌ پیدا می‌‌کند احتمالا عاشق شده است . زن‌ها خوب می‌‌توانند تشخیص دهند که چه موقعی‌ عشق وجود ندارد . این است که بیشتر رابطه‌ها را زنان پایان می‌‌دهند .


مردان


مرد دقیقا نمی‌‌داند عشق چیست و غالبا شهوت و هوس را با عشق اشتباه می‌‌گیرد . او تنها چیزی که می‌‌داند این است که نمی‌‌تواند از زنی‌ دست بکشد . آیا این عشق است ؟ تستسرون مغز او را کور کرده است . او همیشه در حالت تحریک است و نمی‌‌تواند خوب فکر کند . معمولا باید سال‌ها سپری شود تا مرد دریابد که عاشق بوده اما این فقط در بازنگری رابطه است .

بسیاری از مردان از وابستگی وحشت دارند . آن‌ها می‌‌ترسند که گفتن حتی حرف اول عشق آن‌ها را وابسته کند و آزادی‌شان را برای پذیرفتن هرگونه اشنایی جدید سلب کند . وقتی‌ مرد سرانجام از خط قرمز ابراز این واژه‌ها عبور می‌‌کند دیگر دلش می‌‌خواهد آن را همه جا و به همه بگوید . با تمامی‌ این اوصاف مردان کمتر می‌‌توانند احساس لذت بیشتر زن در رابطه را پس از شنیدن این عبارت درک کنند .

نکته سیزدهم

زنان


بیشتر زنان با داشتن تحرک بیشتر میان نیمکره ی راست و چپ مغز و دارا بودن مرکز خاص بیان در آن ، می‌‌توانند درباره ی چندین موضوع به طور همزمان حرف بزنند ، حتی گاه با ادای یک جمله . این درست مانند پرتاب سه یا چهار توپ در هوا و بازی با آن هاست که زن‌ها این کار را بدون اشکال انجام می‌‌دهند . جالب تر اینکه زن‌ها گاه با زنان دیگر که آن‌ها هم دارند در آن واحد با چندین توپ بازی می‌‌کنند ایجاد ارتباط می‌‌کنند و در این میان حتی یکی‌ از توپ‌ها هم به زمین نمی‌‌افتد . مرد به علت تک مسیر بودن مغزش از این مهارت رنج می‌‌برد چون خود او نمی‌‌تواند در آن واحد بیشتر از یک موضوع را تحلیل کند . چند مسیر بودن مغز زن ، مرد را سردرگم و پریشان می‌‌کند .


مردان


جملات مرد کوتاه تر از جملات زن و دارای ساختار پیچیده تری است . معمولا آغاز صحبت مرد ساده ، منظور او روشن و نتیجه گیری‌اش مشخص است . درک منظور مرد ساده است . اگر چند موضوع را با مردی یکجا دنبال کنید سردرگم می‌‌شود . این برای زن بسیار مهم است که اگر می‌‌خواهد مردی را متقاعد کند باید موضوعات را یک به یک و روشن و مشخص مطرح کند .

نکته دوازدهم

زنان


اگر زنی‌ بخواهد شما را تنبیه کند با شما حرف نخواهد زد . مردها نام این کار را " تنبیه خاموش " گذاشته اند . تهدید زن به اینکه " دیگه نمی‌خوام باهات حرف بزنم " را باید جدی گرفت .



مردان


وقتی‌ " تنبیه خاموش " درباره ی مرد اجرا می‌‌شود تا حدود ( ۹ ) دقیقه مرد احساس نمی‌‌کند دارد تنبیه می‌‌شود و این سکوت را غنیمتی شمرده و احساس آرامش می‌کند .

نکته یازدهم

زنان


زن برای شرکت در جمع و ایجاد رابطه حرف می‌‌زند . اگر زنی‌ زیاد با شما حرف بزند ، یعنی‌ از شما خوشش آمده است . اگر حرف نزند ، اوضاع چندان خوب نیست . برای زن حرف زدن هدفی‌ روشن دارد : ایجاد رابطه و برقراری دوستی‌ ، نه بررسی‌ و حل مشکلات . زن می‌‌تواند با زنی‌ دیگر که از دوستانش است دو هفته به تعطیلات برود و پس از برگشتن و رفتن به خانه بلافاصله به او تلفن کند و دو ساعت با او حرف بزند .


مردان


برای مرد حرف نزدن کاملا طبیعی است . مرد حرف می‌‌زند تا واقعیت‌ها را به هم ارتباط دهد . مرد تلفن را وسیله‌ای برای انتقال اطلاعات به دیگران می‌‌داند ، ولی‌ زن آن را وسیله‌ای برای ارتباط به حساب می‌‌آورد . مرد نفرت دارد بشنود که " ما باید درباره ی رابطه مان حرف بزنیم . " این چند کلمه می‌‌تواند حتی در دل‌ سوپرمن هم وحشت عمیقی بیندازد .

نکته دهم

زنان


در پایان یک روز پر از کار و دوندگی ، زن نمی‌‌تواند مشکلات را به راحتی‌ کنار بگذارد و اطلاعات را تا روز بعد انبار کند . نگرانی‌‌های او همچنان در ذهنش می‌‌چرخند . تنها راه رهایی از این نگرانی‌ها برای زن حرف زدن درباره ی آن‌ها و دریافت همدردی از طرف مخاطب است . بنابراین وقتی‌ زنی‌ در پایان روز کاری حرف می‌‌زند منظورش بیرون ریختن مشکلات است نه نتیجه گیری و راه حل آن‌ها .


مردان


در پایان یک روز پر از کار و دوندگی ، ذهن تک مسیره‌ای مرد می‌‌تواند مشکلات را به راحتی‌ کنار بگذارد . مغز مرد طبقه بندی بسیار منظم دارد و قدرت جداسازی و ذخیره اطلاعات را دارد . مرد می‌‌تواند مشکلات خود را به راحتی‌ در قفسه ی مخصوص خود در مغز بگذارد . وقتی‌ زنی‌ با آن‌ها صحبت می‌‌کند کافی‌ است حرف او را قطع نکنند و شنونده ی خوبی‌ باشند .

نکته نهم

زنان


زن‌ها زبان آوران خوبی‌ هستنند . از آن لذت می‌‌برند و وقت زیادی صرف آن می‌‌کنند . در مغز زن مرکز معینی برای کنترل صحبت است که می‌‌تواند به طور مستقل ، زمانی‌ که مراکز دیگر کار می‌‌کنند ، به فعالیت خود ادامه دهد . این باعث می‌‌شود دخترها سریع تر و آسان تر از پسرها زبان خارجه یاد بگیرند و همین می‌‌تواند توجیه کند که چرا دستور زبان ، نقطه گذاری و املای دختران بهتر از پسران است و خط آن‌ها هم خواناتر از خط پسرهاست .

پس از یک مهمانی دختری نوجوان می‌‌تواند از همه جزئیات آن حرف بزند . چه کسی‌ چه چیزی گفت و به چه کسی‌ گفت . حال هر کس چطور بود . چه کسی‌ چه پوشیده بود . اگر از یک پسر جوان درباره ی همان مهمانی بپرسید من من کنان خواهد گفت : " ...‌ای ... بد نبود . "



مردان


برای مرد ، حرف زدن و زبان ، مهارت‌های مهم مغزی به حساب نمی‌‌آیند . او با نیمکره ی چپ مغز کار می‌‌کند و برای زبان در این نیمکره جای کمتری معین شده است . در بررسی‌‌های مغزی " ام.آر.آی‌ " مشخص شده است که وقتی‌ مرد می‌‌خواهد حرف بزند نیمکره ی چپ مغز او فعالیت شدیدی آغاز می‌‌کند تا مرکزی برای حرف زدن پیدا کند ، جای زیادی نمی‌‌یابد . مردان زبان آوران خوبی‌ نیستند .

پسران جوان در مدارس از نظر قدرت کلامی‌ پایین تر از دختران هستند . آن‌ها در زبان خارجی‌ ، زبان خود و هنر چندان درخششی ندارند و در مقابل بلبل زبانی‌های دختر‌ها احساس حقارت می‌‌کنند .

روز ولنتاین معمولا گٔل فروش‌ها به پسرها توصیه می‌‌کنند که با هدیه ی گٔل ابراز علاقه‌ کنند ، برای اینکه استفاده از واژه‌ها برایشان دشوار است . خرید کارت مناسب هرگز برای مرد مساله‌ای دشوار نیست ، چیزی که می‌‌خواهد روی آن بنویسد همیشه سخت است .

کابوس همه ی مردها

باربارا و آلن داشتند برای رفتن به مهمانی آماده می‌‌شدند . باربارا لباس جدیدی که خریده بود و می‌‌خواست به قول معروف حسابی‌ شیک کند . او دو جفت کفش آبی و طلایی را بالا گرفت و از آلن سؤالی کرد که همه ی مردها از آن وحشت دارند :

" کدوم یکی‌ به لباسم میاد عزیزم ؟ "

لرزه بر اندام آلن افتاد . می‌‌دانست کارش زار است .

" ... چیز ... هرکدوم که خودت می‌‌خوای ! "

باربارا بی‌ صبرانه گفت : " بگو دیگه کدوم بهتر دیده می‌شه ، آبی یا طلایی ؟ "

آلن با اضطراب جواب داد : " طلایی ! "

باربارا گفت : " مگه آبی‌ها ایرادی دارن ؟ کلی‌ پول بالاشون دادم ، اما تو از اول هم ازشون خوشت نمی‌اومد ، مگه نه ؟ "

شانه‌‌های آلن پائین افتاد : " باربارا اگه عقیده منو نمی‌خوای پس چرا می‌پرسی‌ ؟ "

مرد فکر میکرد که از او برای حل مشکلی‌ کمک خواسته اند اما وقتی‌ او مشکل را حل کرد اصلا از او قدردانی‌ نشد . در واقع باربارا سؤالی کاملا زنانه کرده بود . او از قبل تصمیم گرفته بود که چه بپوشد و نیازی به عقیده ی کسی‌ نداشت ، فقط می‌خواست طرف مقابل او را به خاطر زیبا دیده شدن تحسین کند .


استراتژی " کفش آبی یا طلایی "


اگر زنی‌ در حال انتخاب کفشی بپرسد : " آبی یا طلایی ؟ " بهتر است مرد به جای جواب بپرسد : " خودت کدام را انتخاب کرده‌ای ؟ "

اینجا زن کاملا حیرت می‌کند ، چون عادت کرده است مرد بلافاصله یکی‌ را نام ببرد . در جواب می‌‌گوید : " من ... فکر می‌کنم طلایی بهتر باشد ... "

واقعیت این است که او انتخاب خودش را کرده است . اینجا مرد باید بپرسد : " چرا طلایی ؟ "

و زن جواب می‌‌دهد : " برای اینکه زیورلاتم زرد است و لباسم هم نقش‌های زرد دارد . "

مرد زرنگ اینجا می‌‌گوید : " انتخابات معرکه است ! اینجوری خیلی‌ زیبا می‌‌شوی ... آفرین ! "

باور کنید شب بسیار خوبی‌ خواهند داشت ...