آخه چرا دروغ ؟

                            Your image is loading...



من نمی‌دونم ما ایرانی‌‌ها چه اصراری داریم که انقدر دروغ بگیم ؟ مگه با حرف راست نمی‌‌شه کار‌ها رو پیش برد ؟ واقعا چرا ؟ حداقل می‌‌تونیم حقیقت رو نگیم و رک و راست مطرح کنیم که جواب نمی‌‌دیم نه اینکه به اشتباه و با پلیدی پاسخ بدیم و اسمش رو هم بذاریم مصلحت . شاید بپرسین چرا یکدفعه اینجوری شدم ! الان خدمتتون عرض می‌‌کنم ...

واسه ی پرسیدن چندتا سوال راجب یه دانشگاه رفتم چت روم کانادا . اتفاقی‌ یه آقایی بهم پی‌‌ام داد که آی‌ دیش یه اسم ایرانی‌ بود . شروع کردیم انگلیسی چت کردن . خودش رو با همون اسم از کشور آلمان و شهر برلین معرفی‌ کرد . خوب تا اینجا که مشکلی‌ نداشت . پرسیدم اصالتا آلمانی‌ هستی‌ ؟ اول که یک واژه ی زشت و به عبارتی فحش به فینگیلیش گفت و بعد هم گفت بله !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! پیش خودم گفتم باشه حتما هست دیگه ... پرسیدم پس این اسم ، یه اسم آلمانیه ؟ گفت نه این اسم ایتالیایی هستش ، آخه مادرم مال ایتالیاست !!!!!!!!!!!!! اینجا بود که دیگه شاخم مثل شاخ‌های گوزن رفت هوا ، چون اسم کاملا ایرانی‌ و مال مسلمون‌ها بود . بازم گفتم خوب حتما ایتالیا هم از این اسما میذارن تا لااقل یه‌جوری بگم بابا پریچهر تو چقدر به ایرنییا بدبینی !!... از اونجایی که من آدم کنجکاوی هستم و به گونه‌ای به زبان‌های خارجی‌ علاقه دارم یه کتاب آلمانی‌ در سفر تو کتابخونه داشتم که هی‌ بهم چشمک می‌‌زد می‌‌گفت :: " مچشو بگیر ، مچشو بگیر  "


منم رفتم و کتاب رو آوردم و چندتا جمله که به بحث ربط داشته باشه پیدا کردم و نوشتم که اگر احیانا قسمتی‌ از مطالب رو راست گفته بود و تونست آلمانی‌ جواب بده ضایع نشم !!

فکر می‌‌کنید در جواب اون جملات آلمانی‌ چی‌ نوشت ؟؟؟

" what is that mean "  و شاخ‌های من که بیشتر از پیش به سمت آسمون می‌‌رفت . بهش گفتم آلمانی‌ بود دیگه ، بیا آلمانی‌ حرف بزنیم که زبان من هم تقویت شه ... گفت نه من زیاد بلد نیستم . گفتم تو یه دروغ گویی !!! گفت نه اینطور نیست من فقط انگلیسی و ایتالیایی بلدم .

اونجا  بود که با کمک گرفتن از دیکشنری شروع کردم ایتالیایی حرف زدن و نوشتن... گفت الان بر می‌‌گردم ، بعد هم که اومد با چندتا از این (  ) شکلک‌ها گفت انگلیسی حرف میزنی‌ یا برم ؟؟؟؟؟؟؟؟ عکسش‌ هم اون کنار بود . مو فشن‌های موجود در کشور ایران !

و اینجا بود که من شروع کردم فینگیلیش نوشتن که : چرا دروغ ؟ اگه می‌خوای زبانت تقویت شه خوب راست بگو . مطمئن باش باهات چت می‌‌کنن . مطمئنأ فقط چندتا کلمه انگلیسی بلدی و با این اعتماد به نفس هم دروغ میگی‌ ... در آخر هم براش آرزوی موفقیت کردم و واقعا از خدا خواستم به خواسته هاش برسه و این کمبود‌ها هرچه سریع تر جبران شه ...

شاید کار من هم اشتباه بود اما من دروغ نگفتم ، فقط پنهان کردم !! ضمنا اون آقا هم چیزی از من نپرسید ، اگه می‌‌پرسید ۱۰۰% راستش رو می‌‌گفتم .

همه میگن دروغ رو نمی‌‌تونن تحمل کنن و از دروغ گو بیزارن اما ۱۰۰ متر اون طرف تر شروع می‌‌کنن به دروغ گفتن , اما من جدا از دروغ بیزارم ، احساس می‌‌کنم به بازی گرفته شدم و به هیچ وجه هم نمی‌‌ذارم فرد فکر کنه زرنگه و بلافاصله دروغ گو رو رسوا می‌‌کنم !!!

خواهش می‌‌کنم دروغ نگید ... به خاطر خدا ... به خاطر خودتون ...

نظرات 6 + ارسال نظر
علی جمعه 26 شهریور 1389 ساعت 03:38 ق.ظ

منم بدم میاد از دروغ !!!

امیر یکشنبه 28 شهریور 1389 ساعت 10:55 ب.ظ

why?

الناز دوشنبه 29 شهریور 1389 ساعت 04:54 ب.ظ http://rozegare-daneshjoee.blogsky.com

سلام ممنون که سر زدی خاطره جالبی داشتی از روز اول دانشگاه!بازم بیا

ممنون عزیزم .

تو هم حتما از تجربیاتت در آینده بهم بگو ...

در باره ازدواج دوشنبه 29 شهریور 1389 ساعت 09:23 ب.ظ http://arezoo2.blogsky.com

سلام دوست عزیز وب زیبایی داریم منون که به وب من سر زدی خیلی جالب بود که تونستی مچ این پسره تو چت را بگیری [:S017 بازم به وب من سر بزن و نظرت را بگو خوشحال میشم

بابت اون پسر خودم هم کمی‌ آسوده خاطر شدم که حق رو به حق دار رسوندم ...

حتما میام پیشت ...

مرسی‌ بابت نظرت

کامنوش سه‌شنبه 30 شهریور 1389 ساعت 02:08 ب.ظ

خیلی با مزه بود دوستم!!

قربونت کامنوش جونم ...

حدس میزدم خوشت بیاد ...

میدونی‌ که ؟!

داش آکل (ع) دوشنبه 5 مهر 1389 ساعت 10:36 ب.ظ http://dashakol.blogsky.com/

Ich verstehe deutsch ;D
ich bin recht
vertrauen mich ;D

Ich möchte vertrauen ...

Nichts kann heute nicht sicher sein ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد